غزل شماره ۴

صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را
شکرفروش که عمرش دراز باد چرا
تفقدی نکند طوطی شکرخا را
غرور حسنت اجازت مگر نداد ای گل
که پرسشی نکنی عندلیب شیدا را
به خلق و لطف توان کرد صیدْ اهلِ نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را
چو با حبیب نشینی و باده پیمایی
به یاد دار محبان بادپیما را
جز این قدر نتوان گفت در جمال تو عیب
که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را
در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر: مجتث مثمن مخبون محذوف

تضمین

بیت ۷: جز این قدر نتوان گفت بر جمال تو عیب / که مهربانی از آن طبع و خو نمی‌آید (سعدی)

صبا: نام بادی که از سمت مشرق می‌وزد، مجاز از پیام‌آور میان عاشق و معشوق
لطف: نرمی، بخشش، محبت، ملایمت، مهربانی، نیکی
غزال: نام نوعی آهو با چشمان درشت، مجاز از معشوقه‌ی زیبا
رعنا: زیبا، خوش‌قدوقامت، دلربا
شکرفروش: استعاره از یار شیرین زبان، یا خوش سخن، یا شیرین لب
تفقد: دلجویی کردن، مهربانی، التفات
شکرخا: شیرین‌گفتار
طوطی شکرخا: طوطی شیرین‌سخن، اشاره‌ی شاعر به خود، استعاره حافظ به این‌که هرچه می‌گوید سخن معشوق است که او تنها به شیرین زبانی تکرار می‌کند
پرسش: سوال، پرسیدن، پژوهش، استعلام
عندلیب: بلبل
شیدا: عاشق، آشفته از عشق، پریشان، مجنون
اهل نظر: کنایه از اهل دل، آنکه همیشه نظر به معشوق دارد
سهی: راست و بلند، راست‌قامت، کشیده
سهی قد: خوش قامت، بلند قامت
باده: نوشیدنی مستی‌آور، شراب، مِی
باده پیمایی: باده‌نوشی، شراب‌خواری
محبان: دوست‌دارندگان، دوست‌داران
بادپیما: مفلس، بی‌چیز، تهیدست، فقیر، مستمند، مسکین، درویش
جمال: زیبایی
وضع: چگونگی و حالت هر چیز، راه و روش، شیوه
مسیحا: آنکه مسح شده باشد، کسی که پاک شده باشد و اثری از آلودگی بر وی نباشد

شرح ابیات

۱- ای باد، پیام من‌را با نرمی به آن آهوی زیبا برسان و به او بگو که من را آواره‌ی کوه و بیابان کرده‌ای.
۲- دراز باد عمر آن یار که همه‌ی این سخنان شیرین را او می‌گوید و من تنها تکرار کننده‌ی کلمات او هستم، اما چرا از این طوطی شیرین‌سخن یادی نمی‌کند؟
۳- غرور زیبایی‌ات مگر اجازه نمی‌دهد ای گل که از احوال بلبل عاشق‌ت چیزی بپرسی؟
۴- اهل دل را تنها با سخنان نرم و مهربانی می‌توان گرفتار خود کرد، که پرنده‌ی هوشیار در دام‌های پیش‌پا افتاده گرفتار نمی‌شود.
۵- نمی‌دانم چرا دلبران خوش‌قامت و زیباروی سیاه چشم، به هیچ کس توجه نمی‌کنند.
۶- چون با دوست نشستی و باده نوشیدی، دوست‌داران نیازمندت را فراموش نکن.
۷- بیشتر از این از خوبی‌های تو نمی‌توان ایراد گرفت، چراکه خوب می‌دانم که راه و روش زیبارویان مهر و وفا نیست.
۸- تعجب نکن اگر در آسمان با سرودی که زهره از شعر حافظ می‌خواند، مسیحا را نیز به رقص و شادی آورد. (احتمالا تلویحی است از این باور که مسیح بعد از مرگ در آسمان چهارم مانده و منتظر بازگشت و ظهور آخرالزمان است)

برداشت
از معشوق هیچ انتظاری نداشته باش جز این آرزو که به یاد تو نیز باشد

حاشیه نویسی