غزل شماره ۴۰

المنة لله که در میکده باز است
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
خم‌ها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز است
از وی همه مستی و غرور است و تکبر
وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
شرح شکن زلف خم اندر خم جانان
کوته نتوان کرد که این قصه دراز است
بار دل مجنون و خم طره لیلی
رخساره محمود و کف پای ایاز است
بردوخته‌ام دیده چو باز از همه عالم
تا دیده من بر رخ زیبای تو باز است
در کعبه کوی تو هر آن کس که بیاید
از قبله ابروی تو در عین نماز است
ای مجلسیان سوز دل حافظ مسکین
از شمع بپرسید که در سوز و گداز است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
بحر: هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف
المنة:
لله:
که:
در:
میکده:
باز:
است:
زان:
رو:
مرا:
بر:
او:
روی:
نیاز:
خم‌ها:
همه:
جوش:
و:
خروشند:
ز:
مستی:
وان:
می:
آن:
جاست:
حقیقت:
نه:
مجاز:
از:
وی:
غرور:
تکبر:
وز:
ما:
بیچارگی:
عجز:
رازی:
غیر:
نگفتیم:
نگوییم:
با:
دوست:
بگوییم:
محرم:
راز:
شرح:
شکن:
زلف: گیسو، موی سر، جعد، طره، شعر
خم: قوس، انحنا، کج، قسمت دارای پیچیدگی، پیچ، پیچ و تاب // چین و شکن زلف // طاق و ایوان عمارت // خانه‌ی زمستانی
اندر:
جانان: دلبری که عاشقش او را مانند جان خود دوست دارد، معشوق، محبوب
کوته:
نتوان:
کرد:
این:
قصه:
دراز:
بار:
دل:
مجنون:
طره: دسته‌ی موی تابیده در کنار پیشانی، زلف، گیسو
لیلی:
رخساره:
محمود:
کف: پنجه، دست
پای:
ایاز:
بردوخته‌ام:
دیده:
چو:
عالم:
تا:
من:
رخ: صورت، چهره، رخسار، سیما // برج قلعه // پهلوان، جنگجو // سیمرغ، عنقا
زیبای:
تو:
کعبه:
کوی:
هر:
کس:
بیاید:
قبله:
ابروی:
عین:
نماز:
ای:
مجلسیان:
سوز: باد بسیار سرد، سرما // غم بسیار، داغ، درد
حافظ:
مسکین: تهیدست، بی‌چیز، درویش، بیچاره، درمانده
شمع:
بپرسید:
گداز:

شرح ابیات

۱-
۲-

حاشیه نویسی