غزل شماره ۶۶

بنال بلبل اگر با منت سر یاریست
که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاریست
در آن زمین که نسیمی وزد ز طره دوست
چه جای دم زدن نافه‌های تاتاریست
بیار باده که رنگین کنیم جامه زرق
که مست جام غروریم و نام هشیاریست
خیال زلف تو پختن نه کار هر خامیست
که زیر سلسله رفتن طریق عیاریست
لطیفه‌ایست نهانی که عشق از او خیزد
که نام آن نه لب لعل و خط زنگاریست
جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال
هزار نکته در این کار و بار دلداریست
قلندران حقیقت به نیم جو نخرند
قبای اطلس آن کس که از هنر عاریست
بر آستان تو مشکل توان رسید آری
عروج بر فلک سروری به دشواریست
سحر کرشمه چشمت به خواب می‌دیدم
زهی مراتب خوابی که به ز بیداریست
دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ
که رستگاری جاوید در کم آزاریست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر: مجتث مثمن مخبون محذوف
بنال:
بلبل:
اگر:
با:
منت:
سر:
یاریست:
که:
ما:
دو:
عاشق:
زاریم:
و:
کار:
زاریست:
در:
آن:
زمین:
نسیمی:
وزد:
ز:
طره: دسته‌ی موی تابیده در کنار پیشانی، زلف، گیسو
دوست:
چه:
جای:
دم:
زدن:
نافه‌های:
تاتاریست:
بیار:
باده: نوشیدنی مستی‌آور، شراب، مِی
رنگین:
کنیم:
جامه:
زرق:
مست:
جام:
غروریم:
نام:
هشیاریست:
خیال:
زلف: گیسو، موی سر، جعد، طره، شعر
تو:
پختن:
نه:
هر:
خامیست:
زیر:
سلسله: حلقه‌های فلری به هم پیوسته، زنجیر // در تصوف، هر یک از فرقه‌های صوفیه که انتساب به یکی از مشایخ داشته باشند
رفتن:
طریق:
عیاریست:
لطیفه‌ایست:
نهانی:
عشق:
از:
او:
خیزد:
لب:
لعل: سنگی قیمتی به رنگ قرمز(سرخ)، مجازاً شراب انگوری نیز معنی می‌دهد
خط:
زنگاریست:
جمال: زیبایی
شخص:
چشم:
است:
عارض: . عرض‌کننده، عریضه‌دهنده، شاکی // رویداد، پیشامد، حادثه // در فلسفه، ویژگی آنچه پیدا می‌شود و می‌گذرد و ثابت نیست // فرمانده‌ی لشکر // رخسار، چهره، روی
خال: نقطه‌ی سیاه یا لکه ای که روی پوست بدن یا چیزی دیگر ظاهر شود
هزار:
نکته:
این:
بار:
دلداریست:
قلندران:
حقیقت:
به:
نیم:
جو:
نخرند:
قبای:
اطلس:
کس:
هنر:
عاریست:
بر:
آستان:
مشکل:
توان:
رسید:
آری:
عروج:
فلک: آسمان، عالم، گردون
سروری:
دشواریست:
سحر:
کرشمه: ناز، اشاره با چشم و ابرو
چشمت:
خواب:
می‌دیدم:
زهی:
مراتب:
خوابی:
بیداریست:
دلش:
ناله:
میازار:
ختم:
کن:
حافظ:
رستگاری:
جاوید:
کم:
آزاریست:

شرح ابیات

۱-
۲-

حاشیه نویسی