غزل شماره ۸۲

آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت
آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چه‌ها رفت
بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش
آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت
دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمم
سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت
از پای فتادیم چو آمد غم هجران
در درد بمردیم چو از دست دوا رفت
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
احرام چه بندیم چو آن قبله نه این جاست
در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت
دی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید
هیهات که رنج تو ز قانون شفا رفت
ای دوست به پرسیدن حافظ قدمی نه
زان پیش که گویند که از دار فنا رفت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
بحر: هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف
آن:
ترک:
پری: موجود افسانه‌ای به‌صورت زنی بسیارزیبا که مانند فرشته بال دارد و پرواز می‌کند و در زیبایی نقیض دیو است // مجاز از زن زیبا
چهره:
که:
دوش: دیشب، شب گذشته
از:
بر:
ما:
رفت:
آیا:
چه:
خطا:
دید:
راه:
تا:
مرا:
نظر:
چشم:
جهان:
بین:
کس:
واقف:
نیست:
دیده:
چه‌ها:
شمع:
نرفت:
گذر:
آتش:
دل:
دود:
سوز: باد بسیار سرد، سرما // غم بسیار، داغ، درد
جگر:
سر:
دور:
رخ: صورت، چهره، رخسار، سیما // برج قلعه // پهلوان، جنگجو // سیمرغ، عنقا
تو:
دم:
به:
گوشه:
چشمم:
سیلاب:
سرشک:
آمد:
و:
طوفان:
بلا:
پای:
فتادیم:
چو:
غم:
هجران:
در:
درد:
بمردیم:
دست:
دوا:
گفت:
وصالش:
دعا: خواهش، خواسته
باز:
توان:
یافت:
عمریست:
عمرم:
همه:
کار:
احرام:
بندیم:
قبله:
نه:
این:
جاست:
سعی:
کوشیم:
مروه:
صفا:
دی:
طبیب:
حسرت:
هیهات:
رنج:
ز:
قانون:
شفا:
ای:
دوست:
پرسیدن:
حافظ:
قدمی:
زان:
پیش:
گویند:
دار:
فنا:

شرح ابیات

۱-
۲-

حاشیه نویسی