غزل شماره ۱۱۵
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد
چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان
که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد
شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد
عماری دار لیلی را که مهد ماه در حکم است
خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد
بهار عمر خواه ای دل وگرنه این چمن هر سال
چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد
خدا را چون دل ریشم قراری بست با زلفت
بفرما لعل نوشین را که زودش باقرار آرد
در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
بحر: هزج مثمن سالم
درخت:
دوستی:
بنشان:
که:
کام: خواستهی دل، آرزو، لذت، خوشی، قدرت، توانایی
دل:
به:
بار:
آرد:
نهال:
دشمنی:
برکن:
رنج:
بیشمار:
چو:
مهمان:
خراباتی:
عزت:
باش:
با:
رندان:
درد:
سر:
کشی:
جانا:
گرت:
مستی:
خمار: میفروش، شرابفروش، بادهفروش //در تصوف/ پیر کامل، مرشد واصل
شب:
صحبت:
غنیمت:
دان:
بعد:
از:
روزگار:
ما:
بسی:
گردش:
کند:
گردون: چرخ و فلک گردنده، این دنیا
لیل:
و:
نهار:
عماری:
دار:
لیلی:
را:
مهد:
ماه: از کرات آسمانی که به دور زمین میگردد // مجاز از زیبا، محبوب، معشوق، دوستداشتنی، مطلوب، کامل // در عرفان ذات حقیقی وجود انسان، به ماه درونی هر شخص تشبیه شده که نور آن از هر نور دیگری پر فروغتر است، در اشعار شاعران عارف مسلکی مانند حافظ، مولانا، عطار، سنایی، نظامی و... نیز بارها به «ماه درون»، «ماه خویش»، «ماه من» و... اشاره شده است که همه اشاره به ذات انسانی در حد تعالی و به کمال رسیده میباشد.
در:
حکم:
است:
خدا:
اندازش:
بر:
مجنون:
گذار:
بهار:
عمر:
خواه:
ای:
وگرنه:
این:
چمن:
هر:
سال:
نسرین: یکی از گونههای نرگس است که دارای گلهای زرد است و در جنگل ها و نقاط مرطوب به حالت وحشی می روید و در صنعت عطرسازی از آن استفاده می شود.
صد:
گل:
چون:
بلبل:
هزار:
ریشم:
قراری:
بست:
زلفت:
بفرما:
لعل: سنگی قیمتی به رنگ قرمز(سرخ)، مجازاً شراب انگوری نیز معنی میدهد
نوشین:
زودش:
باقرار:
باغ:
خواهد:
دگر:
پیرانه:
حافظ:
نشیند:
لب:
جویی:
سروی:
کنار:
۲-
بحر: هزج مثمن سالم
درخت:
دوستی:
بنشان:
که:
کام: خواستهی دل، آرزو، لذت، خوشی، قدرت، توانایی
دل:
به:
بار:
آرد:
نهال:
دشمنی:
برکن:
رنج:
بیشمار:
چو:
مهمان:
خراباتی:
عزت:
باش:
با:
رندان:
درد:
سر:
کشی:
جانا:
گرت:
مستی:
خمار: میفروش، شرابفروش، بادهفروش //در تصوف/ پیر کامل، مرشد واصل
شب:
صحبت:
غنیمت:
دان:
بعد:
از:
روزگار:
ما:
بسی:
گردش:
کند:
گردون: چرخ و فلک گردنده، این دنیا
لیل:
و:
نهار:
عماری:
دار:
لیلی:
را:
مهد:
ماه: از کرات آسمانی که به دور زمین میگردد // مجاز از زیبا، محبوب، معشوق، دوستداشتنی، مطلوب، کامل // در عرفان ذات حقیقی وجود انسان، به ماه درونی هر شخص تشبیه شده که نور آن از هر نور دیگری پر فروغتر است، در اشعار شاعران عارف مسلکی مانند حافظ، مولانا، عطار، سنایی، نظامی و... نیز بارها به «ماه درون»، «ماه خویش»، «ماه من» و... اشاره شده است که همه اشاره به ذات انسانی در حد تعالی و به کمال رسیده میباشد.
در:
حکم:
است:
خدا:
اندازش:
بر:
مجنون:
گذار:
بهار:
عمر:
خواه:
ای:
وگرنه:
این:
چمن:
هر:
سال:
نسرین: یکی از گونههای نرگس است که دارای گلهای زرد است و در جنگل ها و نقاط مرطوب به حالت وحشی می روید و در صنعت عطرسازی از آن استفاده می شود.
صد:
گل:
چون:
بلبل:
هزار:
ریشم:
قراری:
بست:
زلفت:
بفرما:
لعل: سنگی قیمتی به رنگ قرمز(سرخ)، مجازاً شراب انگوری نیز معنی میدهد
نوشین:
زودش:
باقرار:
باغ:
خواهد:
دگر:
پیرانه:
حافظ:
نشیند:
لب:
جویی:
سروی:
کنار:
شرح ابیات
۱-۲-