غزل شماره ۱۴۵
چه مستیست ندانم که رو به ما آورد
که بود ساقی و این باده از کجا آورد
تو نیز باده به چنگ آر و راه صحرا گیر
که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد
دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن
که باد صبح نسیم گره گشا آورد
رسیدن گل و نسرین به خیر و خوبی باد
بنفشه شاد و کش آمد سمن صفا آورد
صبا به خوش خبری هدهد سلیمان است
که مژده طرب از گلشن سبا آورد
علاج ضعف دل ما کرشمه ساقیست
برآر سر که طبیب آمد و دوا آورد
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد
به تنگ چشمی آن ترک لشکری نازم
که حمله بر من درویش یک قبا آورد
فلک غلامی حافظ کنون به طوع کند
که التجا به در دولت شما آورد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر: مجتث مثمن مخبون محذوف
چه:
مستیست:
ندانم:
که:
رو:
به:
ما:
آورد:
بود:
ساقی: کسی که آب یا شراب یا هر نوشیدنی به دیگری میدهد // درتصوف، مرشد و پیر کامل که به مریدان فیض برساند
و:
این:
باده: نوشیدنی مستیآور، شراب، مِی
از:
کجا:
تو:
نیز:
چنگ:
آر:
راه:
صحرا:
گیر:
مرغ: پرنده، ماکیان
نغمه:
سرا:
ساز:
خوش:
نوا: اسباب معاش، خوراک و توشه، سروسامان // هدیهای که به نزد شاه میفرستند // رونق، نیکویی حال // گروگان
دلا:
چو:
غنچه:
شکایت:
ز:
کار:
بسته:
مکن:
باد:
صبح:
نسیم:
گره:
گشا:
رسیدن:
گل:
نسرین: یکی از گونههای نرگس است که دارای گلهای زرد است و در جنگل ها و نقاط مرطوب به حالت وحشی می روید و در صنعت عطرسازی از آن استفاده می شود.
خیر:
خوبی:
بنفشه:
شاد:
کش:
آمد:
سمن: یاسمن، یاسمین // شبدر
صفا:
صبا: نام بادی که از سمت مشرق میوزد، مجاز از پیامآور میان عاشق و معشوق
خبری:
هدهد:
سلیمان:
است:
مژده:
طرب: شادی، شادمانی، خوشی، سرور، نشاط، رامش، عیش، عشرت
گلشن:
سبا:
علاج:
ضعف:
دل:
کرشمه: ناز، اشاره با چشم و ابرو
ساقیست:
برآر:
سر:
طبیب:
دوا:
مرید: پیرو، هواخواه، علاقهمند، دوستدار، محب، ارادتمند
پیر:
مغانم:
من:
مرنج:
ای:
شیخ: مرشد، پیر، سالخورده، بزرگ، رییس طایفه
چرا:
وعده:
کردی:
او:
جا:
تنگ:
چشمی:
آن:
ترک:
لشکری:
نازم:
حمله:
بر:
درویش: صوفی، رهرو، سالک، عارف، قلندر // مجاز از تهیدست، بینوا، فقیر // مجاز از کسی که به اندکمایه از مال دنیا قناعت میکند
یک:
قبا:
فلک: آسمان، عالم، گردون
غلامی:
حافظ:
کنون:
طوع:
کند:
التجا:
در:
دولت: دارایی، ثروت، مال // زمان حکومت بر یک منطقه // آنچه به گردش زمان و نوبت از یکی به دیگری برسد // گردش نیکی به سود کسی
شما:
۲-
بحر: مجتث مثمن مخبون محذوف
چه:
مستیست:
ندانم:
که:
رو:
به:
ما:
آورد:
بود:
ساقی: کسی که آب یا شراب یا هر نوشیدنی به دیگری میدهد // درتصوف، مرشد و پیر کامل که به مریدان فیض برساند
و:
این:
باده: نوشیدنی مستیآور، شراب، مِی
از:
کجا:
تو:
نیز:
چنگ:
آر:
راه:
صحرا:
گیر:
مرغ: پرنده، ماکیان
نغمه:
سرا:
ساز:
خوش:
نوا: اسباب معاش، خوراک و توشه، سروسامان // هدیهای که به نزد شاه میفرستند // رونق، نیکویی حال // گروگان
دلا:
چو:
غنچه:
شکایت:
ز:
کار:
بسته:
مکن:
باد:
صبح:
نسیم:
گره:
گشا:
رسیدن:
گل:
نسرین: یکی از گونههای نرگس است که دارای گلهای زرد است و در جنگل ها و نقاط مرطوب به حالت وحشی می روید و در صنعت عطرسازی از آن استفاده می شود.
خیر:
خوبی:
بنفشه:
شاد:
کش:
آمد:
سمن: یاسمن، یاسمین // شبدر
صفا:
صبا: نام بادی که از سمت مشرق میوزد، مجاز از پیامآور میان عاشق و معشوق
خبری:
هدهد:
سلیمان:
است:
مژده:
طرب: شادی، شادمانی، خوشی، سرور، نشاط، رامش، عیش، عشرت
گلشن:
سبا:
علاج:
ضعف:
دل:
کرشمه: ناز، اشاره با چشم و ابرو
ساقیست:
برآر:
سر:
طبیب:
دوا:
مرید: پیرو، هواخواه، علاقهمند، دوستدار، محب، ارادتمند
پیر:
مغانم:
من:
مرنج:
ای:
شیخ: مرشد، پیر، سالخورده، بزرگ، رییس طایفه
چرا:
وعده:
کردی:
او:
جا:
تنگ:
چشمی:
آن:
ترک:
لشکری:
نازم:
حمله:
بر:
درویش: صوفی، رهرو، سالک، عارف، قلندر // مجاز از تهیدست، بینوا، فقیر // مجاز از کسی که به اندکمایه از مال دنیا قناعت میکند
یک:
قبا:
فلک: آسمان، عالم، گردون
غلامی:
حافظ:
کنون:
طوع:
کند:
التجا:
در:
دولت: دارایی، ثروت، مال // زمان حکومت بر یک منطقه // آنچه به گردش زمان و نوبت از یکی به دیگری برسد // گردش نیکی به سود کسی
شما:
شرح ابیات
۱-۲-