غزل شماره ۱۷۴

مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد
هدهد خوش خبر از طرف سبا بازآمد
برکش ای مرغ سحر نغمه داوودی باز
که سلیمان گل از باد هوا بازآمد
عارفی کو که کند فهم زبان سوسن
تا بپرسد که چرا رفت و چرا بازآمد
مردمی کرد و کرم لطف خداداد به من
کان بت ماه رخ از راه وفا بازآمد
لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح
داغ دل بود به امید دوا بازآمد
چشم من در ره این قافله راه بماند
تا به گوش دلم آواز درا بازآمد
گر چه حافظ در رنجش زد و پیمان بشکست
لطف او بین که به لطف از در ما بازآمد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
بحر: رمل مثمن مخبون محذوف
مژده:
ای:
دل:
که:
دگر:
باد:
صبا: نام بادی که از سمت مشرق می‌وزد، مجاز از پیام‌آور میان عاشق و معشوق
بازآمد:
هدهد:
خوش:
خبر:
از:
طرف:
سبا:
برکش:
مرغ: پرنده، ماکیان
سحر:
نغمه:
داوودی:
باز:
سلیمان:
گل:
هوا:
عارفی:
کو:
کند:
فهم:
زبان:
سوسن:
تا:
بپرسد:
چرا:
رفت:
و:
مردمی:
کرد:
کرم:
لطف: نرمی، بخشش، محبت، ملایمت، مهربانی، نیکی
خداداد:
به:
من:
کان:
بت:
ماه: از کرات آسمانی که به دور زمین می‌گردد // مجاز از زیبا، محبوب، معشوق، دوستداشتنی، مطلوب، کامل // در عرفان ذات حقیقی وجود انسان، به ماه درونی هر شخص تشبیه شده که نور آن از هر نور دیگری پر فروغ‌تر است، در اشعار شاعران عارف مسلکی مانند حافظ، مولانا، عطار، سنایی، نظامی و... نیز بارها به «ماه درون»، «ماه خویش»، «ماه من» و... اشاره شده است که همه اشاره به ذات انسانی در حد تعالی و به کمال رسیده می‌باشد.
رخ: صورت، چهره، رخسار، سیما // برج قلعه // پهلوان، جنگجو // سیمرغ، عنقا
راه:
وفا:
لاله:
بوی:
می:
نوشین:
بشنید:
دم:
صبح:
داغ:
بود:
امید:
دوا:
چشم:
در:
ره:
این:
قافله:
بماند:
گوش:
دلم:
آواز:
درا:
گر:
چه:
حافظ:
رنجش:
زد:
پیمان:
بشکست:
او:
بین:
ما:

شرح ابیات

۱-
۲-

حاشیه نویسی