غزل شماره ۱۷۶

سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد
قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام
تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد
مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای
که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد
گریه آبی به رخ سوختگان بازآورد
ناله فریادرس عاشق مسکین آمد
مرغ دل باز هوادار کمان ابروییست
ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد
ساقیا می بده و غم مخور از دشمن و دوست
که به کام دل ما آن بشد و این آمد
رسم بدعهدی ایام چو دید ابر بهار
گریه‌اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد
چون صبا گفته حافظ بشنید از بلبل
عنبرافشان به تماشای ریاحین آمد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
بحر: رمل مثمن مخبون محذوف
سحرم:
دولت: دارایی، ثروت، مال // زمان حکومت بر یک منطقه // آنچه به گردش زمان و نوبت از یکی به دیگری برسد // گردش نیکی به سود کسی
بیدار:
به:
بالین: بستر، بالش، آن قسمت از بستر که طرف سر و سینه واقع می‌شود، آنچه در موقع خواب به آن تکیه می‌دهند
آمد:
گفت:
برخیز:
که:
آن:
خسرو:
شیرین:
قدحی:
درکش: سربکش، بنوش
و:
سرخوش:
تماشا:
بخرام:
تا:
ببینی:
نگارت:
چه:
آیین:
مژدگانی:
بده:
ای:
خلوتی: خلوت‌نشین، منزوی، گوشه‌نشین // محرم راز
نافه:
گشای:
ز:
صحرای:
ختن:
آهوی:
مشکین: /مِ/ سیاه، تیره‌رنگ // /مُ/ منسوب به مُشک، آنچه بوی مشک بدهد، مشک‌آلود، معطر، خوش‌بو
گریه:
آبی:
رخ: صورت، چهره، رخسار، سیما // برج قلعه // پهلوان، جنگجو // سیمرغ، عنقا
سوختگان:
بازآورد:
ناله:
فریادرس:
عاشق:
مسکین: تهیدست، بی‌چیز، درویش، بیچاره، درمانده
مرغ: پرنده، ماکیان
دل:
باز:
هوادار:
کمان:
ابروییست:
کبوتر:
نگران:
باش:
شاهین:
ساقیا:
می:
غم:
مخور:
از:
دشمن:
دوست:
کام: خواسته‌ی دل، آرزو، لذت، خوشی، قدرت، توانایی
ما:
بشد:
این:
رسم:
بدعهدی:
ایام:
چو:
دید:
ابر:
بهار:
گریه‌اش:
بر:
سمن: یاسمن، یاسمین // شبدر
سنبل:
نسرین: یکی از گونه‌های نرگس است که دارای گل‌های زرد است و در جنگل ها و نقاط مرطوب به حالت وحشی می روید و در صنعت عطرسازی از آن استفاده می شود.
چون:
صبا: نام بادی که از سمت مشرق می‌وزد، مجاز از پیام‌آور میان عاشق و معشوق
گفته:
حافظ:
بشنید:
بلبل:
عنبرافشان:
تماشای:
ریاحین:

شرح ابیات

۱-
۲-

حاشیه نویسی