غزل شماره ۲۱۷
مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود
به گردابی چو میافتادم از غم
به تدبیرش امید ساحلی بود
دلی همدرد و یاری مصلحت بین
که استظهار هر اهل دلی بود
ز من ضایع شد اندر کوی جانان
چه دامنگیر یا رب منزلی بود
هنر بیعیب حرمان نیست لیکن
ز من محرومتر کی سائلی بود
بر این جان پریشان رحمت آرید
که وقتی کاردانی کاملی بود
مرا تا عشق تعلیم سخن کرد
حدیثم نکته هر محفلی بود
مگو دیگر که حافظ نکتهدان است
که ما دیدیم و محکم جاهلی بود
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن
بحر: هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی
مسلمانان:
مرا:
وقتی:
دلی:
بود:
که:
با:
وی:
گفتمی:
گر:
مشکلی:
به:
گردابی:
چو:
میافتادم:
از:
غم:
تدبیرش:
امید:
ساحلی:
همدرد:
و:
یاری:
مصلحت:
بین:
استظهار:
هر:
اهل:
ز:
من:
ضایع:
شد:
اندر:
کوی:
جانان: دلبری که عاشقش او را مانند جان خود دوست دارد، معشوق، محبوب
چه:
دامنگیر:
یا:
رب:
منزلی:
هنر:
بیعیب:
حرمان:
نیست:
لیکن:
محرومتر:
کی:
سائلی:
بر:
این:
جان:
پریشان:
رحمت:
آرید:
کاردانی:
کاملی:
تا:
عشق:
تعلیم:
سخن:
کرد:
حدیثم:
نکته:
محفلی:
مگو:
دیگر:
حافظ:
نکتهدان:
است:
ما:
دیدیم:
محکم:
جاهلی:
۲-
بحر: هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی
مسلمانان:
مرا:
وقتی:
دلی:
بود:
که:
با:
وی:
گفتمی:
گر:
مشکلی:
به:
گردابی:
چو:
میافتادم:
از:
غم:
تدبیرش:
امید:
ساحلی:
همدرد:
و:
یاری:
مصلحت:
بین:
استظهار:
هر:
اهل:
ز:
من:
ضایع:
شد:
اندر:
کوی:
جانان: دلبری که عاشقش او را مانند جان خود دوست دارد، معشوق، محبوب
چه:
دامنگیر:
یا:
رب:
منزلی:
هنر:
بیعیب:
حرمان:
نیست:
لیکن:
محرومتر:
کی:
سائلی:
بر:
این:
جان:
پریشان:
رحمت:
آرید:
کاردانی:
کاملی:
تا:
عشق:
تعلیم:
سخن:
کرد:
حدیثم:
نکته:
محفلی:
مگو:
دیگر:
حافظ:
نکتهدان:
است:
ما:
دیدیم:
محکم:
جاهلی:
شرح ابیات
۱-۲-