غزل شماره ۲۵۹

منم که دیده به دیدار دوست کردم باز
چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز
نیازمند بلا گو رخ از غبار مشوی
که کیمیای مراد است خاک کوی نیاز
ز مشکلات طریقت عنان متاب ای دل
که مرد راه نیندیشد از نشیب و فراز
طهارت ار نه به خون جگر کند عاشق
به قول مفتی عشقش درست نیست نماز
در این مقام مجازی به جز پیاله مگیر
در این سراچه بازیچه غیر عشق مباز
به نیم بوسه دعایی بخر ز اهل دلی
که کید دشمنت از جان و جسم دارد باز
فکند زمزمه عشق در حجاز و عراق
نوای بانگ غزلهای حافظ از شیراز
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر: مجتث مثمن مخبون محذوف
منم:
که:
دیده:
به:
دیدار:
دوست:
کردم:
باز:
چه:
شکر:
گویمت:
ای:
کارساز:
بنده:
نواز:
نیازمند:
بلا:
گو:
رخ: صورت، چهره، رخسار، سیما // برج قلعه // پهلوان، جنگجو // سیمرغ، عنقا
از:
غبار:
مشوی:
کیمیای:
مراد: خواسته، آرزو، مقصود، منظور، آنچه که موجب کامرانی و موفقیت شود // در تصوف، پیر، پیشوا، رهبر، فطب
است:
خاک:
کوی:
نیاز:
ز:
مشکلات:
طریقت: راه، روش، آیین، کیش، مرام، مذهب //در تصوف/ روش اهل صفا و سلوک، تزکیه‌ی باطن // دومین منزل از منازل سه گانه از باب سلوک که عبارتست از شریعت - طریقت - حقیقت، و آن در اصطلاح صوفیان راهی است که رساننده کسان به سوی خدای تعالی است و این راه اخصّ از شریعت است که انسان را به بهشت می رساند زیرا هم مشتمل بر احکام شریعت است از قبیل اعمال صالح عبادی و هم مشتمل بر احکام خاصی است مانند اعمال قلبی و اجتناب از همه ما سوی الله. طریقت راه دل است که به توحید می رسد.
عنان:
متاب:
دل:
مرد:
راه:
نیندیشد:
نشیب:
و:
فراز:
طهارت:
ار:
نه:
خون:
جگر:
کند:
عاشق:
قول:
مفتی:
عشقش:
درست:
نیست:
نماز:
در:
این:
مقام: محل اقامت، مکان // منزله، رتبه، پایه، جایگاه // پرده در موسیقی // در تصوف، هر یک از مراحل سیر و سلوک که عبارتند از توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل و رضا
مجازی:
جز:
پیاله: ظرفی که در آن آشامیدنی بنوشند، جام، ساعر، فنجان، صراحی، قدح، کاسه // در تصوف، صفای ظاهر و باطن که هرچه در او باشد ظاهر شود // در تصوف، هر ذره از ذرات موجود که شخص عارف از آن باده‌ی معرفت نوشد
مگیر:
سراچه:
بازیچه:
غیر:
عشق:
مباز:
نیم:
بوسه:
دعایی:
بخر:
اهل:
دلی:
کید:
دشمنت:
جان:
جسم:
دارد:
فکند:
زمزمه:
حجاز:
عراق:
نوای:
بانگ:
غزلهای:
حافظ:
شیراز:

شرح ابیات

۱-
۲-

حاشیه نویسی