غزل شماره ۳۲۰
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی به یاد خط تو بر آب میزدم
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یاد گوشه محراب میزدم
هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
بازش ز طره تو به مضراب میزدم
روی نگار در نظرم جلوه مینمود
وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم
چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
فالی به چشم و گوش در این باب میزدم
نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم
بر کارگاه دیده بیخواب میزدم
ساقی به صوت این غزلم کاسه میگرفت
میگفتم این سرود و می ناب میزدم
خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام
بر نام عمر و دولت احباب میزدم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
بحر: مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
دیشب:
به:
سیل:
اشک:
ره:
خواب:
میزدم:
نقشی:
یاد:
خط:
تو:
بر:
آب:
ابروی:
یار:
در:
نظر:
و:
خرقه: نوعی پوستین بلند، تکهای از پارچهی لباس // در تصوف، جبهای که از دست پیر میپوشیدند و گاهی از تکههای گوناگون دوخته میشد
سوخته:
جامی:
گوشه:
محراب:
هر:
مرغ: پرنده، ماکیان
فکر:
کز:
سر:
شاخ:
سخن:
بجست:
بازش:
ز:
طره: دستهی موی تابیده در کنار پیشانی، زلف، گیسو
مضراب:
روی:
نگار:
نظرم:
جلوه: آشکار کردن، ظاهر ساختن، نمایش دادن، زیبایی، جاذبه
مینمود:
وز:
دور:
بوسه:
رخ: صورت، چهره، رخسار، سیما // برج قلعه // پهلوان، جنگجو // سیمرغ، عنقا
مهتاب:
چشمم:
ساقی: کسی که آب یا شراب یا هر نوشیدنی به دیگری میدهد // درتصوف، مرشد و پیر کامل که به مریدان فیض برساند
گوشم:
قول:
چنگ:
فالی:
چشم:
گوش:
این:
باب:
نقش:
خیال:
تا:
وقت:
صبحدم:
کارگاه:
دیده:
بیخواب:
صوت:
غزلم:
کاسه:
میگرفت:
میگفتم:
سرود:
می:
ناب: خالص، پاک
خوش:
بود:
حافظ:
فال:
مراد: خواسته، آرزو، مقصود، منظور، آنچه که موجب کامرانی و موفقیت شود // در تصوف، پیر، پیشوا، رهبر، فطب
کام: خواستهی دل، آرزو، لذت، خوشی، قدرت، توانایی
نام:
عمر:
دولت: دارایی، ثروت، مال // زمان حکومت بر یک منطقه // آنچه به گردش زمان و نوبت از یکی به دیگری برسد // گردش نیکی به سود کسی
احباب: جمع جبیب، دوستان
۲-
بحر: مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
دیشب:
به:
سیل:
اشک:
ره:
خواب:
میزدم:
نقشی:
یاد:
خط:
تو:
بر:
آب:
ابروی:
یار:
در:
نظر:
و:
خرقه: نوعی پوستین بلند، تکهای از پارچهی لباس // در تصوف، جبهای که از دست پیر میپوشیدند و گاهی از تکههای گوناگون دوخته میشد
سوخته:
جامی:
گوشه:
محراب:
هر:
مرغ: پرنده، ماکیان
فکر:
کز:
سر:
شاخ:
سخن:
بجست:
بازش:
ز:
طره: دستهی موی تابیده در کنار پیشانی، زلف، گیسو
مضراب:
روی:
نگار:
نظرم:
جلوه: آشکار کردن، ظاهر ساختن، نمایش دادن، زیبایی، جاذبه
مینمود:
وز:
دور:
بوسه:
رخ: صورت، چهره، رخسار، سیما // برج قلعه // پهلوان، جنگجو // سیمرغ، عنقا
مهتاب:
چشمم:
ساقی: کسی که آب یا شراب یا هر نوشیدنی به دیگری میدهد // درتصوف، مرشد و پیر کامل که به مریدان فیض برساند
گوشم:
قول:
چنگ:
فالی:
چشم:
گوش:
این:
باب:
نقش:
خیال:
تا:
وقت:
صبحدم:
کارگاه:
دیده:
بیخواب:
صوت:
غزلم:
کاسه:
میگرفت:
میگفتم:
سرود:
می:
ناب: خالص، پاک
خوش:
بود:
حافظ:
فال:
مراد: خواسته، آرزو، مقصود، منظور، آنچه که موجب کامرانی و موفقیت شود // در تصوف، پیر، پیشوا، رهبر، فطب
کام: خواستهی دل، آرزو، لذت، خوشی، قدرت، توانایی
نام:
عمر:
دولت: دارایی، ثروت، مال // زمان حکومت بر یک منطقه // آنچه به گردش زمان و نوبت از یکی به دیگری برسد // گردش نیکی به سود کسی
احباب: جمع جبیب، دوستان
شرح ابیات
۱-۲-