غزل شماره ۳۲۳

ز دست کوته خود زیر بارم
که از بالابلندان شرمسارم
مگر زنجیر مویی گیردم دست
وگر نه سر به شیدایی برآرم
ز چشم من بپرس اوضاع گردون
که شب تا روز اختر می‌شمارم
بدین شکرانه می‌بوسم لب جام
که کرد آگه ز راز روزگارم
اگر گفتم دعای می فروشان
چه باشد حق نعمت می‌گزارم
من از بازوی خود دارم بسی شکر
که زور مردم آزاری ندارم
سری دارم چو حافظ مست لیکن
به لطف آن سری امیدوارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن
بحر: هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی
ز:
دست:
کوته:
خود:
زیر:
بارم:
که:
از:
بالابلندان:
شرمسارم:
مگر:
زنجیر:
مویی:
گیردم:
وگر:
نه:
سر:
به:
شیدایی:
برآرم:
چشم:
من:
بپرس:
اوضاع:
گردون: چرخ و فلک گردنده، این دنیا
شب:
تا:
روز:
اختر:
می‌شمارم:
بدین:
شکرانه:
می‌بوسم:
لب:
جام:
کرد:
آگه:
راز:
روزگارم:
اگر:
گفتم:
دعای:
می:
فروشان:
چه:
باشد:
حق:
نعمت:
می‌گزارم:
بازوی:
دارم:
بسی:
شکر:
زور:
مردم:
آزاری:
ندارم:
سری:
چو:
حافظ:
مست:
لیکن:
لطف: نرمی، بخشش، محبت، ملایمت، مهربانی، نیکی
آن:
امیدوارم:

شرح ابیات

۱-
۲-

حاشیه نویسی