غزل شماره ۳۹۹

کرشمه‌ای کن و بازار ساحری بشکن
به غمزه رونق و ناموس سامری بشکن
به باد ده سر و دستار عالمی یعنی
کلاه گوشه به آیین سروری بشکن
به زلف گوی که آیین دلبری بگذار
به غمزه گوی که قلب ستمگری بشکن
برون خرام و ببر گوی خوبی از همه کس
سزای حور بده رونق پری بشکن
به آهوان نظر شیر آفتاب بگیر
به ابروان دوتا قوس مشتری بشکن
چو عطرسای شود زلف سنبل از دم باد
تو قیمتش به سر زلف عنبری بشکن
چو عندلیب فصاحت فروشد ای حافظ
تو قدر او به سخن گفتن دری بشکن
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر: مجتث مثمن مخبون محذوف
کرشمه‌ای:
کن:
و:
بازار:
ساحری:
بشکن:
به:
غمزه: اشاره با چشم و ابرو، برهم زدن مژگان از روی ناز و کرشمه // دلربای، عشوه، کرشمه، لوندی، نازکردن
رونق:
ناموس:
سامری:
باد:
ده:
سر:
دستار:
عالمی:
یعنی:
کلاه:
گوشه:
آیین:
سروری:
زلف: گیسو، موی سر، جعد، طره، شعر
گوی: توپ، کره، گلوله // گلوله‌ای که از چوب می‌سازند و با آن چوگان، بازی می‌کنند
که:
دلبری:
بگذار:
قلب:
ستمگری:
برون:
خرام:
ببر:
خوبی:
از:
همه:
کس:
سزای:
حور:
بده:
پری: موجود افسانه‌ای به‌صورت زنی بسیارزیبا که مانند فرشته بال دارد و پرواز می‌کند و در زیبایی نقیض دیو است // مجاز از زن زیبا
آهوان:
نظر:
شیر:
آفتاب:
بگیر:
ابروان:
دوتا:
قوس:
مشتری:
چو:
عطرسای:
شود:
سنبل:
دم:
تو:
قیمتش:
عنبری:
عندلیب: بلبل
فصاحت:
فروشد:
ای:
حافظ:
قدر:
او:
سخن:
گفتن:
دری:

شرح ابیات

۱-
۲-

حاشیه نویسی