غزل شماره ۴۲۷
چراغ روی تو را شمع گشت پروانه
مرا ز حال تو با حال خویش پروا نه
خرد که قید مجانین عشق میفرمود
به بوی سنبل زلف تو گشت دیوانه
به بوی زلف تو گر جان به باد رفت چه شد
هزار جان گرامی فدای جانانه
من رمیده ز غیرت ز پا فتادم دوش
نگار خویش چو دیدم به دست بیگانه
چه نقشها که برانگیختیم و سود نداشت
فسون ما بر او گشته است افسانه
بر آتش رخ زیبای او به جای سپند
به غیر خال سیاهش که دید به دانه
به مژده جان به صبا داد شمع در نفسی
ز شمع روی تواش چون رسید پروانه
مرا به دور لب دوست هست پیمانی
که بر زبان نبرم جز حدیث پیمانه
حدیث مدرسه و خانقه مگوی که باز
فتاد در سر حافظ هوای میخانه
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر: مجتث مثمن مخبون محذوف
چراغ:
روی:
تو:
را:
شمع:
گشت:
پروانه:
مرا:
ز:
حال:
با:
خویش:
پروا:
نه:
خرد:
که:
قید:
مجانین:
عشق:
میفرمود:
به:
بوی:
سنبل:
زلف: گیسو، موی سر، جعد، طره، شعر
دیوانه:
گر:
جان:
باد:
رفت:
چه:
شد:
هزار:
گرامی:
فدای:
جانانه: کامل، تمامعیار، حسابی // دلبر، بسیار دوستداشتنی، آنکه عاشق مانند جان خود دوستش میدارد، معشوق، محبوب
من:
رمیده:
غیرت: حسادت، رشک بردن
پا:
فتادم:
دوش: دیشب، شب گذشته
نگار:
چو:
دیدم:
دست:
بیگانه:
نقشها:
برانگیختیم:
و:
سود:
نداشت:
فسون:
ما:
بر:
او:
گشته:
است:
افسانه: سرگذشت و حکایت
آتش:
رخ: صورت، چهره، رخسار، سیما // برج قلعه // پهلوان، جنگجو // سیمرغ، عنقا
زیبای:
جای:
سپند:
غیر:
خال: نقطهی سیاه یا لکه ای که روی پوست بدن یا چیزی دیگر ظاهر شود
سیاهش:
دید:
دانه:
مژده:
صبا: نام بادی که از سمت مشرق میوزد، مجاز از پیامآور میان عاشق و معشوق
داد:
در:
نفسی:
تواش:
چون:
رسید:
دور:
لب:
دوست:
هست:
پیمانی:
زبان:
نبرم:
جز:
حدیث:
پیمانه:
مدرسه:
خانقه:
مگوی:
باز:
فتاد:
سر:
حافظ:
هوای:
میخانه:
۲-
بحر: مجتث مثمن مخبون محذوف
چراغ:
روی:
تو:
را:
شمع:
گشت:
پروانه:
مرا:
ز:
حال:
با:
خویش:
پروا:
نه:
خرد:
که:
قید:
مجانین:
عشق:
میفرمود:
به:
بوی:
سنبل:
زلف: گیسو، موی سر، جعد، طره، شعر
دیوانه:
گر:
جان:
باد:
رفت:
چه:
شد:
هزار:
گرامی:
فدای:
جانانه: کامل، تمامعیار، حسابی // دلبر، بسیار دوستداشتنی، آنکه عاشق مانند جان خود دوستش میدارد، معشوق، محبوب
من:
رمیده:
غیرت: حسادت، رشک بردن
پا:
فتادم:
دوش: دیشب، شب گذشته
نگار:
چو:
دیدم:
دست:
بیگانه:
نقشها:
برانگیختیم:
و:
سود:
نداشت:
فسون:
ما:
بر:
او:
گشته:
است:
افسانه: سرگذشت و حکایت
آتش:
رخ: صورت، چهره، رخسار، سیما // برج قلعه // پهلوان، جنگجو // سیمرغ، عنقا
زیبای:
جای:
سپند:
غیر:
خال: نقطهی سیاه یا لکه ای که روی پوست بدن یا چیزی دیگر ظاهر شود
سیاهش:
دید:
دانه:
مژده:
صبا: نام بادی که از سمت مشرق میوزد، مجاز از پیامآور میان عاشق و معشوق
داد:
در:
نفسی:
تواش:
چون:
رسید:
دور:
لب:
دوست:
هست:
پیمانی:
زبان:
نبرم:
جز:
حدیث:
پیمانه:
مدرسه:
خانقه:
مگوی:
باز:
فتاد:
سر:
حافظ:
هوای:
میخانه:
شرح ابیات
۱-۲-