غزل شماره ۴۵۳
ای که دایم به خویش مغروری
گر تو را عشق نیست معذوری
گرد دیوانگان عشق مگرد
که به عقل عقیله مشهوری
مستی عشق نیست در سر تو
رو که تو مست آب انگوری
روی زرد است و آه دردآلود
عاشقان را دوای رنجوری
بگذر از نام و ننگ خود حافظ
ساغر میطلب که مخموری
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر: خفیف مسدس مخبون
ای:
که:
دایم:
به:
خویش:
مغروری:
گر:
تو:
را:
عشق:
نیست:
معذوری:
گرد:
دیوانگان:
مگرد:
عقل:
عقیله:
مشهوری:
مستی:
در:
سر:
رو:
مست:
آب:
انگوری:
روی:
زرد:
است:
و:
آه:
دردآلود:
عاشقان:
دوای:
رنجوری:
بگذر:
از:
نام:
ننگ:
خود:
حافظ:
ساغر: پیاله، پیالهی شراب
میطلب:
مخموری:
۲-
بحر: خفیف مسدس مخبون
ای:
که:
دایم:
به:
خویش:
مغروری:
گر:
تو:
را:
عشق:
نیست:
معذوری:
گرد:
دیوانگان:
مگرد:
عقل:
عقیله:
مشهوری:
مستی:
در:
سر:
رو:
مست:
آب:
انگوری:
روی:
زرد:
است:
و:
آه:
دردآلود:
عاشقان:
دوای:
رنجوری:
بگذر:
از:
نام:
ننگ:
خود:
حافظ:
ساغر: پیاله، پیالهی شراب
میطلب:
مخموری:
شرح ابیات
۱-۲-