غزل شماره ۹۲
میر من خوش میروی کاندر سر و پا میرمت
خوش خرامان شو که پیش قد رعنا میرمت
گفته بودی کی بمیری پیش من تعجیل چیست
خوش تقاضا میکنی پیش تقاضا میرمت
عاشق و مخمور و مهجورم بت ساقی کجاست
گو که بخرامد که پیش سروبالا میرمت
آن که عمری شد که تا بیمارم از سودای او
گو نگاهی کن که پیش چشم شهلا میرمت
گفتهای لعل لبم هم درد بخشد هم دوا
گاه پیش درد و گه پیش مداوا میرمت
خوش خرامان میروی چشم بد از روی تو دور
دارم اندر سر خیال آن که در پا میرمت
گر چه جای حافظ اندر خلوت وصل تو نیست
ای همه جای تو خوش پیش همه جا میرمت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
بحر: رمل مثمن محذوف
میر:
من:
خوش:
میروی:
کاندر:
سر:
و:
پا:
میرمت:
خرامان:
شو:
که:
پیش:
قد:
رعنا: زیبا، خوشقدوقامت، دلربا
گفته:
بودی:
کی:
بمیری:
تعجیل:
چیست:
تقاضا:
میکنی:
عاشق:
مخمور:
مهجورم:
بت:
ساقی: کسی که آب یا شراب یا هر نوشیدنی به دیگری میدهد // درتصوف، مرشد و پیر کامل که به مریدان فیض برساند
کجاست:
گو:
بخرامد:
سروبالا:
آن:
عمری:
شد:
تا:
بیمارم:
از:
سودای:
او:
نگاهی:
کن:
چشم:
شهلا:
گفتهای:
لعل: سنگی قیمتی به رنگ قرمز(سرخ)، مجازاً شراب انگوری نیز معنی میدهد
لبم:
هم:
درد:
بخشد:
دوا:
گاه:
گه:
مداوا:
بد:
روی:
تو:
دور:
دارم:
اندر:
خیال:
در:
گر:
چه:
جای:
حافظ:
خلوت:
وصل:
نیست:
ای:
همه:
جا:
۲-
بحر: رمل مثمن محذوف
میر:
من:
خوش:
میروی:
کاندر:
سر:
و:
پا:
میرمت:
خرامان:
شو:
که:
پیش:
قد:
رعنا: زیبا، خوشقدوقامت، دلربا
گفته:
بودی:
کی:
بمیری:
تعجیل:
چیست:
تقاضا:
میکنی:
عاشق:
مخمور:
مهجورم:
بت:
ساقی: کسی که آب یا شراب یا هر نوشیدنی به دیگری میدهد // درتصوف، مرشد و پیر کامل که به مریدان فیض برساند
کجاست:
گو:
بخرامد:
سروبالا:
آن:
عمری:
شد:
تا:
بیمارم:
از:
سودای:
او:
نگاهی:
کن:
چشم:
شهلا:
گفتهای:
لعل: سنگی قیمتی به رنگ قرمز(سرخ)، مجازاً شراب انگوری نیز معنی میدهد
لبم:
هم:
درد:
بخشد:
دوا:
گاه:
گه:
مداوا:
بد:
روی:
تو:
دور:
دارم:
اندر:
خیال:
در:
گر:
چه:
جای:
حافظ:
خلوت:
وصل:
نیست:
ای:
همه:
جا:
شرح ابیات
۱-۲-