غزل شماره ۱۰۰

دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد
گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد
گفتم به باد می‌دهدم باده نام و ننگ
گفتا قبول کن سخن و هر چه باد باد
سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست
از بهر این معامله غمگین مباش و شاد
بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
در معرضی که تخت سلیمان رود به باد
حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است
کوته کنیم قصه که عمرت دراز باد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
بحر: مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
دی:
پیر:
می:
فروش:
که:
ذکرش:
به:
خیر:
باد:
گفتا:
شراب:
نوش:
و:
غم:
دل:
ببر:
ز:
یاد:
گفتم:
می‌دهدم:
باده: نوشیدنی مستی‌آور، شراب، مِی
نام:
ننگ:
قبول:
کن:
سخن:
هر:
چه:
سود:
زیان:
مایه:
چو:
خواهد:
شدن:
دست:
از:
بهر:
این:
معامله:
غمگین:
مباش:
شاد:
بادت:
باشد:
اگر:
نهی:
هیچ:
در:
معرضی:
تخت:
سلیمان:
رود:
حافظ:
گرت:
پند:
حکیمان:
ملالت:
است:
کوته:
کنیم:
قصه:
عمرت:
دراز:

شرح ابیات

۱-
۲-

حاشیه نویسی