غزل شماره ۲۲۱

چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود
ور آشتی طلبم با سر عتاب رود
چو ماه نو ره بیچارگان نظاره
زند به گوشه ابرو و در نقاب رود
شب شراب خرابم کند به بیداری
وگر به روز شکایت کنم به خواب رود
طریق عشق پرآشوب و فتنه است ای دل
بیفتد آن که در این راه با شتاب رود
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
کسی ز سایه این در به آفتاب رود
سواد نامه موی سیاه چون طی شد
بیاض کم نشود گر صد انتخاب رود
حباب را چو فتد باد نخوت اندر سر
کلاه داریش اندر سر شراب رود
حجاب راه تویی حافظ از میان برخیز
خوشا کسی که در این راه بی‌حجاب رود
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر: مجتث مثمن مخبون محذوف
چو:
دست:
بر:
سر:
زلفش:
زنم:
به:
تاب: توانایی، رمق، طاقت، قدرت، تحمل // پیج، جعد، چین
رود:
ور:
آشتی:
طلبم:
با:
عتاب: ملامت، سرزنش
ماه: از کرات آسمانی که به دور زمین می‌گردد // مجاز از زیبا، محبوب، معشوق، دوستداشتنی، مطلوب، کامل // در عرفان ذات حقیقی وجود انسان، به ماه درونی هر شخص تشبیه شده که نور آن از هر نور دیگری پر فروغ‌تر است، در اشعار شاعران عارف مسلکی مانند حافظ، مولانا، عطار، سنایی، نظامی و... نیز بارها به «ماه درون»، «ماه خویش»، «ماه من» و... اشاره شده است که همه اشاره به ذات انسانی در حد تعالی و به کمال رسیده می‌باشد.
نو:
ره:
بیچارگان:
نظاره:
زند:
گوشه:
ابرو:
و:
در:
نقاب:
شب:
شراب:
خرابم:
کند:
بیداری:
وگر:
روز:
شکایت:
کنم:
خواب:
طریق:
عشق:
پرآشوب:
فتنه: فساد، تباهی // شورش، آشوب، شلوغی // محنت، عذاب // آزمایش، امتحان، ابتلا // کفر، گمراهی // مجاز از، مفتون و عاشق
است:
ای:
دل:
بیفتد:
آن:
که:
این:
راه:
شتاب:
گدایی:
جانان: دلبری که عاشقش او را مانند جان خود دوست دارد، معشوق، محبوب
سلطنت:
مفروش:
کسی:
ز:
سایه:
آفتاب:
سواد:
نامه:
موی:
سیاه:
چون:
طی:
شد:
بیاض:
کم:
نشود:
گر:
صد:
انتخاب:
حباب:
را:
فتد:
باد:
نخوت:
اندر:
کلاه:
داریش:
حجاب:
تویی:
حافظ:
از:
میان:
برخیز:
خوشا:
بی‌حجاب:

شرح ابیات

۱-
۲-

حاشیه نویسی