غزل شماره ۳۱۴

دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم
لیکن از لطف لبت صورت جان می‌بستم
عشق من با خط مشکین تو امروزی نیست
دیرگاه است کز این جام هلالی مستم
از ثبات خودم این نکته خوش آمد که به جور
در سر کوی تو از پای طلب ننشستم
عافیت چشم مدار از من میخانه نشین
که دم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم
در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است
تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم
بعد از اینم چه غم از تیر کج انداز حسود
چون به محبوب کمان ابروی خود پیوستم
بوسه بر درج عقیق تو حلال است مرا
که به افسوس و جفا مهر وفا نشکستم
صنمی لشکریم غارت دل کرد و برفت
آه اگر عاطفت شاه نگیرد دستم
رتبت دانش حافظ به فلک بر شده بود
کرد غمخواری شمشاد بلندت پستم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
بحر: رمل مثمن مخبون محذوف
دوش: دیشب، شب گذشته
بیماری:
چشم:
تو:
ببرد:
از:
دستم:
لیکن:
لطف: نرمی، بخشش، محبت، ملایمت، مهربانی، نیکی
لبت:
صورت:
جان:
می‌بستم:
عشق:
من:
با:
خط:
مشکین: /مِ/ سیاه، تیره‌رنگ // /مُ/ منسوب به مُشک، آنچه بوی مشک بدهد، مشک‌آلود، معطر، خوش‌بو
امروزی:
نیست:
دیرگاه:
است:
کز:
این:
جام:
هلالی:
مستم:
ثبات:
خودم:
نکته:
خوش:
آمد:
که:
به:
جور:
در:
سر:
کوی:
پای:
طلب:
ننشستم:
عافیت: تندرستی، صحت، سلامت، رستگاری // مجاز از زهد، پرهیزکاری، پارسایی، تقوا
مدار:
میخانه:
نشین:
دم:
خدمت:
رندان:
زده‌ام:
تا:
هستم:
ره:
آن:
سوی:
فنا:
صد:
خطر:
نگویی:
چو:
عمرم:
رستم:
بعد:
اینم:
چه:
غم:
تیر:
کج:
انداز:
حسود:
چون:
محبوب:
کمان:
ابروی:
خود:
پیوستم:
بوسه:
بر:
درج:
عقیق:
حلال:
مرا:
افسوس:
و:
جفا:
مهر: محبت، دوستی، مودت، نرم‌دلی، شفقت و مروت // آفتاب، خورشید، شید، میترا
وفا:
نشکستم:
صنمی:
لشکریم:
غارت:
دل:
کرد:
برفت:
آه:
اگر:
عاطفت:
شاه:
نگیرد:
رتبت:
دانش:
حافظ:
فلک: آسمان، عالم، گردون
شده:
بود:
غمخواری:
شمشاد: درختچه‌ای همیشه سبز
بلندت:
پستم:

شرح ابیات

۱-
۲-

حاشیه نویسی