غزل شماره ۴۰۳

شراب لعل کش و روی مه جبینان بین
خلاف مذهب آنان جمال اینان بین
به زیر دلق ملمع کمندها دارند
درازدستی این کوته آستینان بین
به خرمن دو جهان سر فرو نمی‌آرند
دماغ و کبر گدایان و خوشه چینان بین
بهای نیم کرشمه هزار جان طلبند
نیاز اهل دل و ناز نازنینان بین
حقوق صحبت ما را به باد داد و برفت
وفای صحبت یاران و همنشینان بین
اسیر عشق شدن چاره خلاص من است
ضمیر عاقبت اندیش پیش بینان بین
کدورت از دل حافظ ببرد صحبت دوست
صفای همت پاکان و پاکدینان بین
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر: مجتث مثمن مخبون محذوف
شراب:
لعل: سنگی قیمتی به رنگ قرمز(سرخ)، مجازاً شراب انگوری نیز معنی می‌دهد
کش:
و:
روی:
مه:
جبینان:
بین:
خلاف:
مذهب:
آنان:
جمال: زیبایی
اینان:
به:
زیر:
دلق: جبه، عبا، خرقه // پست، فرومایه
ملمع:
کمندها:
دارند:
درازدستی:
این:
کوته:
آستینان:
خرمن:
دو:
جهان:
سر:
فرو:
نمی‌آرند:
دماغ:
کبر:
گدایان:
خوشه:
چینان:
بهای:
نیم:
کرشمه: ناز، اشاره با چشم و ابرو
هزار:
جان:
طلبند:
نیاز:
اهل:
دل:
ناز:
نازنینان:
حقوق:
صحبت:
ما:
را:
باد:
داد:
برفت:
وفای:
یاران:
همنشینان:
اسیر:
عشق:
شدن:
چاره:
خلاص:
من:
است:
ضمیر:
عاقبت:
اندیش:
پیش:
بینان:
کدورت:
از:
حافظ:
ببرد:
دوست:
صفای:
همت: قصد، اراده و عزم قوی، بلندطبعی، سعی، کوشش، دلیری، شجاعت
پاکان:
پاکدینان:

شرح ابیات

۱-
۲-

حاشیه نویسی